معنی فارسی the-best-of-a-bad-bunch
B1بهترین گزینه در میان گزینههای ضعیف یا نامناسب که معمولا برای اشاره به موقعیتی استفاده میشود که هیچ انتخاب مطلوبی وجود ندارد.
The best person or thing in a group that is generally considered to be poor or undesirable.
- IDIOM
example
معنی(example):
او بهترین فرد از یک گروه بد از نامزدها برای این شغل بود.
مثال:
He was the best of a bad bunch of candidates for the job.
معنی(example):
در کلاس او، او بهترین فرد از یک گروه بد بود وقتی صحبت از شرکت در کلاس بود.
مثال:
In her class, she was the best of a bad bunch when it came to participation.
معنی فارسی کلمه the-best-of-a-bad-bunch
:
بهترین گزینه در میان گزینههای ضعیف یا نامناسب که معمولا برای اشاره به موقعیتی استفاده میشود که هیچ انتخاب مطلوبی وجود ندارد.