معنی فارسی thenceward

B1

به سمت آن مکان، به معنی حرکت به سوی یک نقطه معین.

In that direction; towards that place.

example
معنی(example):

کوهنوردان به سمت قله کوه حرکت کردند.

مثال:

The hikers moved thenceward towards the summit of the mountain.

معنی(example):

آنها به سمت دریا حرکت کردند تا سرزمین‌های جدید را کشف کنند.

مثال:

They set sail thenceward to explore new lands.

معنی فارسی کلمه thenceward

: معنی thenceward به فارسی

به سمت آن مکان، به معنی حرکت به سوی یک نقطه معین.