معنی فارسی theorise
B2نظریه‌پردازی، عمل ایجاد یک نظریه یا فرضیه درباره امری خاص.
To create or propose a theory.
- verb
verb
معنی(verb):
To formulate a theory, especially about some specific subject.
معنی(verb):
To speculate.
example
معنی(example):
او در مقاله‌اش قصد دارد درباره تأثیر رژیم غذایی بر سلامتی نظریه‌پردازی کند.
مثال:
In her paper, she aims to theorise the effects of diet on health.
معنی(example):
فیلسوفان اغلب درباره ماهیت وجود نظریه‌پردازی می‌کنند.
مثال:
Philosophers often theorise about the nature of existence.
معنی فارسی کلمه theorise
:
نظریه‌پردازی، عمل ایجاد یک نظریه یا فرضیه درباره امری خاص.
