معنی فارسی theorising
B1نظریه‌پردازی، عمل تفکر و ایجاد نظریه‌ای درباره موضوعات مختلف براساس شواهد موجود.
The process of formulating theories or hypotheses about something.
- verb
- noun
verb
معنی(verb):
To formulate a theory, especially about some specific subject.
معنی(verb):
To speculate.
noun
معنی(noun):
The formation of theories.
example
معنی(example):
دانشمند در حال نظریه‌پردازی درباره علل تغییرات اقلیمی است.
مثال:
The scientist is theorising about the causes of climate change.
معنی(example):
او ساعت‌ها را به نظریه‌پردازی درباره چگونگی آغاز جهان گذراند.
مثال:
She spent hours theorising how the universe began.
معنی فارسی کلمه theorising
:
نظریه‌پردازی، عمل تفکر و ایجاد نظریه‌ای درباره موضوعات مختلف براساس شواهد موجود.
