معنی فارسی therapeutically

B1

به‌گونه‌ای که به درمان و بهبود وضعیت بیمار کمک کند.

In a way that relates to the treatment of a disease or condition.

example
معنی(example):

این دارو به‌طور درمانی برای تسکین درد عمل می‌کند.

مثال:

The medication works therapeutically to relieve pain.

معنی(example):

او از موسیقی به‌طور درمانی برای کمک به آرامش خود استفاده می‌کند.

مثال:

She uses music therapeutically to help her relax.

معنی فارسی کلمه therapeutically

: معنی therapeutically به فارسی

به‌گونه‌ای که به درمان و بهبود وضعیت بیمار کمک کند.