معنی فارسی therial
B2مرتبط با یا مربوط به تریالی، روشهای درمانی که مشخصات ویژهای دارند.
Relating to or characteristic of theriacal practices.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
زمینه تاریخی شیوههای درمان تریالی بسیار جذاب است.
مثال:
The historical context of the therial healing practices is fascinating.
معنی(example):
دانش او در مورد پزشکی تریالی، دانشمندان را تحت تاثیر قرار داد.
مثال:
Her knowledge of therial medicine impressed the scholars.
معنی فارسی کلمه therial
:
مرتبط با یا مربوط به تریالی، روشهای درمانی که مشخصات ویژهای دارند.