معنی فارسی thermoregulating
B1فرآیند یا عملکردی که به موجودات زنده کمک می‌کند تا دمای بدن خود را تحت کنترل نگه دارند.
The process or function that enables living organisms to control their body temperature.
- verb
- adjective
verb
معنی(verb):
To regulate the body temperature (by thermoregulation)
adjective
معنی(adjective):
That thermoregulates
example
معنی(example):
برخی از سوسمارها قادر به تنظیم دما برای زنده ماندن در اقلیم‌های مختلف هستند.
مثال:
Some lizards are capable of thermoregulating to survive in different climates.
معنی(example):
مکانیسم‌های تنظیم دما به حیوانات کمک می‌کند تا دمای بدن خود را حفظ کنند.
مثال:
Thermoregulating mechanisms help animals maintain their body temperature.
معنی فارسی کلمه thermoregulating
:
فرآیند یا عملکردی که به موجودات زنده کمک می‌کند تا دمای بدن خود را تحت کنترل نگه دارند.
