معنی فارسی thesicle

B1

ابزاری برای سازماندهی و تجزیه و تحلیل افکار یا ایده‌ها به صورت بصری.

A tool used for organizing and analyzing thoughts or ideas visually.

example
معنی(example):

او یک تزیسیکل برای کمک به سازماندهی افکارش درست کرد.

مثال:

She created a thesicle to help organize her thoughts.

معنی(example):

تزیسیکل به انتقال ایده‌های اصلی به وضوح کمک کرد.

مثال:

The thesicle assisted in conveying the main ideas clearly.

معنی فارسی کلمه thesicle

: معنی thesicle به فارسی

ابزاری برای سازماندهی و تجزیه و تحلیل افکار یا ایده‌ها به صورت بصری.