معنی فارسی thessalian
B1به انسانی اشاره دارد که با منطقه تئاتری در یونان مرتبط است.
Relating to Thessaly, a region in central Greece, or its inhabitants.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
اسبهای تئاتری به خاطر قدرت و زیباییشان معروف هستند.
مثال:
Thessalian horses are known for their strength and beauty.
معنی(example):
او در حال مطالعه فرهنگ تئاتری برای تحقیقاتش است.
مثال:
She is studying the Thessalian culture for her research.
معنی فارسی کلمه thessalian
:
به انسانی اشاره دارد که با منطقه تئاتری در یونان مرتبط است.