معنی فارسی thievingly
B1به طور دزدی، به شکلی که نشاندهنده دزدی یا انجام عمل غیرقانونی باشد.
In a manner that suggests theft.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور دزدی از کنار فروشگاه باز عبور کرد.
مثال:
He walked thievingly past the open shop.
معنی(example):
او به طور دزدی وقتی پول نقد را دید، لبخند زد.
مثال:
She smiled thievingly when she saw the cash.
معنی فارسی کلمه thievingly
:
به طور دزدی، به شکلی که نشاندهنده دزدی یا انجام عمل غیرقانونی باشد.