معنی فارسی thigged
B1شکل گذشته فعل بخیه زدن، به معنای انجام عمل بخیه زدن در گذشته.
Past tense of 'thig'; indicates that the action of stitching occurred before.
- VERB
example
معنی(example):
پرده قدیمی بخیه شده بود تا در جای خود محکم باشد.
مثال:
The old curtain was thigged to hold it in place.
معنی(example):
او قبل از پوشیدن لباسش، لبه آن را بخیه زد.
مثال:
She thigged the hem of her dress before wearing it.
معنی فارسی کلمه thigged
:
شکل گذشته فعل بخیه زدن، به معنای انجام عمل بخیه زدن در گذشته.