معنی فارسی thigmotropic
B1تعیین نحوهی اکشن گیاهان نسبت به تماس فیزیکی؛ گیاهانی که به لمس پاسخ میدهند و به سمت آن رشد میکنند.
Referring to the growth of plants in response to touch or physical contact.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
برخی از گیاهان تیسموتروپیک هستند و به سمت تماس فیزیکی رشد میکنند.
مثال:
Some plants are thigmotropic and grow towards physical contact.
معنی(example):
پاسخ تیسموتروپیک گیاه پیچک به آن اجازه میدهد که بر روی ساختارها بالا برود.
مثال:
The thigmotropic response of the vine allows it to climb structures.
معنی فارسی کلمه thigmotropic
:
تعیین نحوهی اکشن گیاهان نسبت به تماس فیزیکی؛ گیاهانی که به لمس پاسخ میدهند و به سمت آن رشد میکنند.