معنی فارسی thimbled
B1تیمبلدار، به حالت یا طراحی که در آن از ابزار تیمبل برای حفاظت از انگشتان استفاده میشود، اطلاق میشود.
Having a thimble applied for protection or enhancement during activities like sewing.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او در حین دوخت به انگشتانش تیمبل گذاشت تا از آنها محافظت کند.
مثال:
She thimbled her fingers while sewing to protect them.
معنی(example):
طراحی تیمبلدار به جلوگیری از سوراخ شدن انگشتان توسط سوزنها کمک میکند.
مثال:
The thimbled design helps to avoid pricks from needles.
معنی فارسی کلمه thimbled
:
تیمبلدار، به حالت یا طراحی که در آن از ابزار تیمبل برای حفاظت از انگشتان استفاده میشود، اطلاق میشود.