معنی فارسی thimblerigging
B2کیسهگری، نوعی حقهبازی که در آن اشیاء بهطور ظاهری تغییر مکان مییابند تا فریب ایجاد کنند.
A form of swindling or trickery, especially involving sleight of hand with thimbles.
- NOUN
example
معنی(example):
حقههای کیسهگری جادوگر، تماشاگران را متعجب کرد.
مثال:
The magician's thimblerigging tricks left the audience amazed.
معنی(example):
او مشکوک بود که حقهگری در بازی دخیل بوده است.
مثال:
He suspected thimblerigging was involved in the game.
معنی فارسی کلمه thimblerigging
:
کیسهگری، نوعی حقهبازی که در آن اشیاء بهطور ظاهری تغییر مکان مییابند تا فریب ایجاد کنند.