معنی فارسی thingamy
B1کلمه‌ای غیررسمی برای اشاره به چیز یا شیء خاصی که نام آن در دسترس نیست.
An informal term for an unspecified thing or object, often used when the name is forgotten.
- noun
noun
معنی(noun):
A thing (used in a vague way to refer to something whose name one cannot recall).
معنی(noun):
Penis.
معنی(noun):
A person whose name is either unknown or forgotten
example
معنی(example):
من به آن چیزه‌ام برای پروژه‌ام نیاز دارم.
مثال:
I need that thingamy for my project.
معنی(example):
آیا چیزه‌ام را دیده‌ای؟ همین‌جا بود!
مثال:
Have you seen my thingamy? It was right here!
معنی فارسی کلمه thingamy
:
کلمه‌ای غیررسمی برای اشاره به چیز یا شیء خاصی که نام آن در دسترس نیست.
