معنی فارسی thingo

B1

چیزتاب، اصطلاحی عامیانه برای اشاره به اشیاء نامشخص یا ناشناخته.

An informal term similar to thingamajig, used for an unspecified object.

noun
معنی(noun):

A thingamajig; something the name of which is unknown or cannot be recalled.

example
معنی(example):

او آن را یک چیز تاب می‌نامید، اما نمی‌دانم منظورش چه بود.

مثال:

He called it a thingo, but I don't know what he meant.

معنی(example):

یک چیز تاب در کشو پیدا کردم؛ نمی‌دانم چه کاری انجام می‌دهد.

مثال:

I found a thingo in the drawer; I wonder what it does.

معنی فارسی کلمه thingo

: معنی thingo به فارسی

چیزتاب، اصطلاحی عامیانه برای اشاره به اشیاء نامشخص یا ناشناخته.