معنی فارسی thingumadoodle
B1چیز مدودل، وسیلهای نا مشخص یا نامشخص که برای کار خاصی استفاده میشود.
An unspecified or unknown item, often referred to in a moment of uncertainty.
- OTHER
example
معنی(example):
او از یک چیزمدودل برای تعمیر دوچرخهاش استفاده کرد.
مثال:
She used a thingumadoodle to fix her bike.
معنی(example):
آن چیزمدودل در آشپزخانه واقعاً مفید است.
مثال:
That thingumadoodle is really handy in the kitchen.
معنی فارسی کلمه thingumadoodle
:
چیز مدودل، وسیلهای نا مشخص یا نامشخص که برای کار خاصی استفاده میشود.