معنی فارسی thinkable
B1قابل تصور، چیزی که میتوان در مورد آن فکر کرد یا ممکن است.
Something that can be thought of or conceived.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Able to be thought or imagined; conceivable.
معنی(adjective):
Morally acceptable or legal.
example
معنی(example):
این قابل فکر کردن است که ما میتوانیم یک راه حل پیدا کنیم.
مثال:
It is thinkable that we can find a solution.
معنی(example):
تمام گزینهها قابل فکر کردن هستند اگر ما طوفان فکری کنیم.
مثال:
All options are thinkable if we brainstorm.
معنی فارسی کلمه thinkable
:
قابل تصور، چیزی که میتوان در مورد آن فکر کرد یا ممکن است.