معنی فارسی thinnesses

B1

باریکی‌ها، حالت یا کیفیت کم بودن ضخامت یک شیء.

The state or quality of being thin.

example
معنی(example):

باریکی‌های رشته‌ها برای سوپ عالی بودند.

مثال:

The thinnesses of the noodles were perfect for the soup.

معنی(example):

باریکی‌های متفاوت پارچه می‌توانند بر ظاهر یک لباس تأثیر بگذارند.

مثال:

Different thinnesses of fabric can affect how a dress looks.

معنی فارسی کلمه thinnesses

: معنی thinnesses به فارسی

باریکی‌ها، حالت یا کیفیت کم بودن ضخامت یک شیء.