معنی فارسی thirstful
B2تشنگی، حالتی از احتیاج شدید به آب یا مایعات.
Feeling or showing a strong desire to drink.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Thirsty
example
معنی(example):
مسافران تشنه در کنار رودخانه توقف کردند تا آب بنوشند.
مثال:
The thirstful travelers stopped to drink at the river.
معنی(example):
بعد از پیادهروی طولانی، او نگاهی تشنه داشت.
مثال:
He had a thirstful look after the long hike.
معنی فارسی کلمه thirstful
:
تشنگی، حالتی از احتیاج شدید به آب یا مایعات.