معنی فارسی thorning
B1عمل یا فرآیند خاردار کردن، معمولاً در زمینههای هنری یا طبیعی قرار دارد.
The act of creating or developing thorns; can refer to a craft or natural growth process.
- VERB
example
معنی(example):
فرآیند خاردار کردن میتواند دشوار باشد.
مثال:
The process of thorning can be arduous.
معنی(example):
او تکنیک خاردار کردن را برای ساختن یاد گرفت.
مثال:
He mastered the thorning technique for crafting.
معنی فارسی کلمه thorning
:
عمل یا فرآیند خاردار کردن، معمولاً در زمینههای هنری یا طبیعی قرار دارد.