معنی فارسی threadle

B1

نخ کردن، فرایند عبور دادن نخ از داخل سوزن است.

To pass a thread through the eye of a needle.

example
معنی(example):

نخ کردن سوزن اولین گام در دوختن است.

مثال:

To threadle the needle is the first step in sewing.

معنی(example):

او به من یاد داد که چگونه سوزن را به سرعت نخ کنم.

مثال:

She taught me how to threadle the needle quickly.

معنی فارسی کلمه threadle

: معنی threadle به فارسی

نخ کردن، فرایند عبور دادن نخ از داخل سوزن است.