معنی فارسی threadlike
B1تار مانند، به چیزی اشاره دارد که شبیه تار هستهای است، به طور معمول نازک و دراز.
Resembling a thread; slender and elongated.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
عنکبوت یک تار مانند ابریشم بافت.
مثال:
The spider spun a threadlike silk.
معنی(example):
ساختار تار مانند سخت بود که دیده شود.
مثال:
The threadlike structure was difficult to see.
معنی فارسی کلمه threadlike
:
تار مانند، به چیزی اشاره دارد که شبیه تار هستهای است، به طور معمول نازک و دراز.