معنی فارسی threatenable

B1

مورد تهدید واقع شدن یا در معرض خطر قرار گرفتن.

Capable of being threatened or put at risk.

example
معنی(example):

اگر ما به مهلت مقرر نرسیم، پروژه تهدید می‌شود.

مثال:

The project is threatenable if we don't meet the deadline.

معنی(example):

موقعیت او پس از تغییرات اخیر تهدید شد.

مثال:

His position became threatenable after the recent changes.

معنی فارسی کلمه threatenable

: معنی threatenable به فارسی

مورد تهدید واقع شدن یا در معرض خطر قرار گرفتن.