معنی فارسی thrimble

B1

دستگاه کوچک شبیه انگشتر که برای محافظت از انگشت در حین دوخت به کار می‌رود.

A thimble; a small protective cover for the finger when sewing.

example
معنی(example):

او از یک ترنبِل برای محافظت از انگشتش هنگام دوختن استفاده کرد.

مثال:

He used a thrimble to protect his finger while sewing.

معنی(example):

خیاط همیشه هنگام کار ترنبِل می‌پوشید.

مثال:

The tailor always wore a thrimble when working.

معنی فارسی کلمه thrimble

: معنی thrimble به فارسی

دستگاه کوچک شبیه انگشتر که برای محافظت از انگشت در حین دوخت به کار می‌رود.