معنی فارسی thringing
B1چرخاندن، عمل چرخش مکرر و سریع برای ایجاد تنش یا دیگر اثرات است.
The act of twisting rapidly, often used in physical manipulation.
- VERB
example
معنی(example):
چرخاندن شامل یک سری چرخشهای سریع است.
مثال:
Thringing involves a series of quick twists.
معنی(example):
چرخاندن طناب تنش ایجاد کرد.
مثال:
The thringing of the rope created tension.
معنی فارسی کلمه thringing
:
چرخاندن، عمل چرخش مکرر و سریع برای ایجاد تنش یا دیگر اثرات است.