معنی فارسی throated

B2

به نوعی از صدا اشاره دارد که معمولاً عمیق و پرطنین است.

Having a deep or resonant voice or sound.

example
معنی(example):

صدای غرش‌گونه پرنده در جنگل طنین انداز شد.

مثال:

The throated sounds of the bird echoed in the forest.

معنی(example):

او صدای غرش‌مانندی داشت که عمیق و پژواک‌دار بود.

مثال:

He had a throated voice that was deep and resonant.

معنی فارسی کلمه throated

: معنی throated به فارسی

به نوعی از صدا اشاره دارد که معمولاً عمیق و پرطنین است.