معنی فارسی throatlash

B1

بند یا تسمه‌ای که به دور گلو بسته می‌شود و وظیفه نگه‌داشتن چیزی را دارد.

A strap or fastener used around the throat area for secure fitting.

noun
معنی(noun):

Part of a horse's bridle that prevents the bridle from coming off over the horse's head.

example
معنی(example):

بند گلو برای راحتی بسیار تنگ بود.

مثال:

The throatlash was too tight for comfort.

معنی(example):

او بند گلو را شل کرد تا احساس راحتی بیشتری کند.

مثال:

He loosened the throatlash to feel more at ease.

معنی فارسی کلمه throatlash

: معنی throatlash به فارسی

بند یا تسمه‌ای که به دور گلو بسته می‌شود و وظیفه نگه‌داشتن چیزی را دارد.