معنی فارسی thronos
B1تخت، جایی که شخصیتهای مهم در آن مینشینند و حاکمیت را نشان میدهد.
A throne; a significant seating position of authority
- NOUN
example
معنی(example):
تخت سلطنتی پادشاهی مکان افتخاری بود.
مثال:
The thronos of the kingdom was a place of honor.
معنی(example):
مراسم در اطراف تخت سلطنتی برگزار شد، جایی که پادشاه مینشست.
مثال:
The ceremony took place around the thronos, where the king would sit.
معنی فارسی کلمه thronos
:
تخت، جایی که شخصیتهای مهم در آن مینشینند و حاکمیت را نشان میدهد.