معنی فارسی throw something on the scale
B1به معنای اندازهگیری وزن چیزی با استفاده از ترازو است.
To place an object on a scale for weighing.
- VERB
example
معنی(example):
باید مواد را بر روی ترازوی اندازهگیری بیندازیم.
مثال:
We need to throw the ingredients on the scale to measure them.
معنی(example):
او بسته را روی ترازو انداخت تا وزنش را بررسی کند.
مثال:
He threw the package on the scale to check its weight.
معنی فارسی کلمه throw something on the scale
:
به معنای اندازهگیری وزن چیزی با استفاده از ترازو است.