معنی فارسی thrumble

B2

صدای عمیق و لرزشی که معمولاً به خاطر زمین‌لرزه یا طوفان ایجاد می‌شود.

A deep, resonant sound often associated with natural disturbances such as storms or earthquakes.

example
معنی(example):

من صدای غرش در دوردست در حین طوفان را می‌توانستم بشنوم.

مثال:

I could hear a thrumble in the distance during the storm.

معنی(example):

زمین شروع به غرش کرد که زلزله نزدیک می‌شد.

مثال:

The ground began to thrumble as the earthquake approached.

معنی فارسی کلمه thrumble

: معنی thrumble به فارسی

صدای عمیق و لرزشی که معمولاً به خاطر زمین‌لرزه یا طوفان ایجاد می‌شود.