معنی فارسی thrummier
B1ترومیتر، صفت مقایسهای برای توصیف شیئی که صدای تروم بیشتری دارد.
More throbbing or textured, often used to describe sounds or materials.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این گیتار از گیتار قبلی ترومیتر است.
مثال:
This guitar is thrummier than the last one.
معنی(example):
پارچه ترومیتر از پارچههای ساده منحصر به فردتر است.
مثال:
The thrummier fabric is more unique than the plain ones.
معنی فارسی کلمه thrummier
:
ترومیتر، صفت مقایسهای برای توصیف شیئی که صدای تروم بیشتری دارد.