معنی فارسی thruput

B1

حجم کار یا اطلاعاتی که در یک سیستم منتقل می‌شود، معمولاً به عنوان کارآیی شبکه یا سیستم اشاره دارد.

The amount of work or data processed in a system, often referenced in network and system efficiency.

example
معنی(example):

کارآیی سیستم به طور چشمگیری بهبود یافت.

مثال:

The system's thruput improved significantly.

معنی(example):

کارآیی شبکه از قبل سریع‌تر بود.

مثال:

The thruput of the network was faster than before.

معنی فارسی کلمه thruput

: معنی thruput به فارسی

حجم کار یا اطلاعاتی که در یک سیستم منتقل می‌شود، معمولاً به عنوان کارآیی شبکه یا سیستم اشاره دارد.