معنی فارسی thudded
B1عملی که در آن چیزی با صدای بلند به چیزی دیگر برخورد میکند یا بر زمین میافتد.
The past tense of thud, meaning to hit or fall heavily.
- verb
verb
معنی(verb):
To make the sound of a dull impact.
example
معنی(example):
جعبه زمانی که فشار داده شد به در برخورد کرد و صدای بلندی داشت.
مثال:
The box thudded against the door when it was pushed.
معنی(example):
قطرات باران در طول طوفان به سقف ضربه میزدند.
مثال:
The raindrops thudded on the roof during the storm.
معنی فارسی کلمه thudded
:
عملی که در آن چیزی با صدای بلند به چیزی دیگر برخورد میکند یا بر زمین میافتد.