معنی فارسی thusgate
B1ابزاری برای توضیح دادن به نوعی که به فهم کمک کند
A conceptual tool used to aid in explaining or reasoning.
- OTHER
example
معنی(example):
او از یک دروازه منطقی برای توضیح استدلال خود استفاده کرد.
مثال:
He used a thusgate to explain his reasoning.
معنی(example):
دروازه منطقی امکان بحث واضحتر را فراهم کرد.
مثال:
The thusgate allowed for a clearer discussion.
معنی فارسی کلمه thusgate
:
ابزاری برای توضیح دادن به نوعی که به فهم کمک کند