معنی فارسی thwack

B2 /θwæk/

صدای بلند و ناگهانی که در اثر ضربه ایجاد می‌شود.

A sharp, sudden blow or sound.

noun
معنی(noun):

The act of thwacking; a strike or blow, especially with a flat implement.

معنی(noun):

A heavy slapping sound.

verb
معنی(verb):

To hit with a flat implement.

معنی(verb):

To beat.

معنی(verb):

To fill to overflow.

example
معنی(example):

او به توپ با چوب یک ضربه محکم زد.

مثال:

He gave the ball a thwack with the bat.

معنی(example):

زمانی که او هدف را زد، صدای ضربه‌ای را شنیدم.

مثال:

I heard a thwack when he hit the target.

معنی فارسی کلمه thwack

: معنی thwack به فارسی

صدای بلند و ناگهانی که در اثر ضربه ایجاد می‌شود.