معنی فارسی thyme
A2 /taɪm/نوعی گیاه معطر که برای طعم‌دهی به غذاها و در طب سنتی استفاده می‌شود.
An aromatic herb used to flavor dishes and in traditional medicine.
- noun
noun
معنی(noun):
Any plant of the labiate genus Thymus, such as the garden thyme, Thymus vulgaris, a warm, pungent aromatic, that is much used to give a relish to seasoning and soups.
example
معنی(example):
من دوست دارم آویشن به غذاهایم اضافه کنم.
مثال:
I love adding thyme to my dishes.
معنی(example):
آویشن یک گیاه محبوب در آشپزی مدیترانه‌ای است.
مثال:
Thyme is a popular herb in Mediterranean cuisine.
معنی فارسی کلمه thyme
:
نوعی گیاه معطر که برای طعم‌دهی به غذاها و در طب سنتی استفاده می‌شود.
