معنی فارسی thymomas

C1

یک نوع تومور که در غده تیموس تشکیل می‌شود و می‌تواند به صورت خوش‌خیم یا بدخیم باشد.

A type of tumor originating from the thymus gland, can be benign or malignant.

noun
معنی(noun):

Any tumour of the thymus

example
معنی(example):

تیموماها می‌توانند بر سیستم ایمنی تأثیر بگذارند و منجر به مسائل مختلف سلامتی شوند.

مثال:

Thymomas can affect the immune system and lead to various health issues.

معنی(example):

برداشتن جراحی یک روش درمان رایج برای تیموماها است.

مثال:

Surgical removal is a common treatment for thymomas.

معنی فارسی کلمه thymomas

: معنی thymomas به فارسی

یک نوع تومور که در غده تیموس تشکیل می‌شود و می‌تواند به صورت خوش‌خیم یا بدخیم باشد.