معنی فارسی thyridium

B1

جنس کوچکی که معمولاً در پروانه‌ها یافت می‌شود.

A small genus of insects within the family of moths.

example
معنی(example):

تیریدیوم یک جنس کمتر شناخته شده است.

مثال:

Thyridium is a lesser-known genus.

معنی(example):

گونه‌های تیریدیوم مطالعه‌شده جذاب‌اند.

مثال:

The thyridium species are fascinating to study.

معنی فارسی کلمه thyridium

: معنی thyridium به فارسی

جنس کوچکی که معمولاً در پروانه‌ها یافت می‌شود.