معنی فارسی thyrocricoid

B1

عضله‌ای در ناحیه تیروئید که با تولید صدا ارتباط دارد.

A muscle located near the thyroid that contributes to voice modulation.

example
معنی(example):

عضله تیروکریکوئید در تولید صدا نقش دارد.

مثال:

The thyrocricoid muscle plays a role in voice production.

معنی(example):

آسیب به تیروکریکوئید می‌تواند بر توانایی صحبت کردن تأثیر بگذارد.

مثال:

Injury to the thyrocricoid can affect speaking ability.

معنی فارسی کلمه thyrocricoid

: معنی thyrocricoid به فارسی

عضله‌ای در ناحیه تیروئید که با تولید صدا ارتباط دارد.