معنی فارسی thyrolingual

B1

عضله یا ساختاری مرتبط با تیروئید و زبان.

Pertaining to the thyroid gland and the tongue.

example
معنی(example):

عضله تیرو زبان برای بلعیدن بسیار مهم است.

مثال:

The thyrolingual muscle is important for swallowing.

معنی(example):

او آناتومی تیرو زبان را برای امتحان پزشکی خود مطالعه کرد.

مثال:

He studied the thyrolingual anatomy for his medical exam.

معنی فارسی کلمه thyrolingual

: معنی thyrolingual به فارسی

عضله یا ساختاری مرتبط با تیروئید و زبان.