معنی فارسی thyrosis

B1

تیروسیس، اختلالی در عملکرد طبیعی غده تیروئید.

A disorder of the normal functioning of the thyroid gland.

example
معنی(example):

تیروسیس با عدم تعادل هورمونی مشخص می‌شود.

مثال:

Thyrosis is characterized by hormonal imbalances.

معنی(example):

درک تیروسیس برای درمان مهم است.

مثال:

Understanding thyrosis is important for treatment.

معنی فارسی کلمه thyrosis

: معنی thyrosis به فارسی

تیروسیس، اختلالی در عملکرد طبیعی غده تیروئید.