معنی فارسی thyrotherapy

B1

تیرودرمانی، روش درمانی برای اختلالات غده تیروئید.

A therapeutic method for disorders of the thyroid gland.

example
معنی(example):

تیرودرمانی می‌تواند در مدیریت اختلالات تیروئید کمک کند.

مثال:

Thyrotherapy can help in managing thyroid disorders.

معنی(example):

آن‌ها گزینه‌های تیرودرمانی برای بیماران ارائه می‌دهند.

مثال:

They offer thyrotherapy options for patients.

معنی فارسی کلمه thyrotherapy

: معنی thyrotherapy به فارسی

تیرودرمانی، روش درمانی برای اختلالات غده تیروئید.