معنی فارسی tibbit
B1تکهای کوچک یا جزئی از اطلاعات، معمولاً مفید یا جالب.
A small piece of information, often valuable or interesting.
- NOUN
example
معنی(example):
من یک تکه اطلاعات پیدا کردم که ممکن است کمک کند.
مثال:
I found a tibbit of information that could help.
معنی(example):
او یک تکه اطلاعات درباره برنامههای آخر هفتهاش به اشتراک گذاشت.
مثال:
She shared a tibbit about her weekend plans.
معنی فارسی کلمه tibbit
:
تکهای کوچک یا جزئی از اطلاعات، معمولاً مفید یا جالب.