معنی فارسی tibourbou
B1درختی با ریشهها و خواص خاص، معمولاً در مناطق استوایی یا نیمهاستوایی یافت میشود.
A tree known for its unique properties and uses in traditional practices.
- NOUN
example
معنی(example):
در برخی فرهنگها، تیبرونبو در مراسم سنتی استفاده میشود.
مثال:
In some cultures, tibourbou is used in traditional ceremonies.
معنی(example):
درخت تیبرونبو به خواص داروییاش شناخته شده است.
مثال:
The tibourbou tree is known for its medicinal properties.
معنی فارسی کلمه tibourbou
:
درختی با ریشهها و خواص خاص، معمولاً در مناطق استوایی یا نیمهاستوایی یافت میشود.