معنی فارسی tical
B1تی کال، واحدی برای اندازهگیری وزن یا پول در کشورهایی مانند کامبوج.
A unit of currency or weight in some Southeast Asian countries.
- NOUN
example
معنی(example):
او به خاطر کار سختش یک تی کال به دست آورد.
مثال:
He earned a tical for his hard work.
معنی(example):
تی کال یک واحد پول مهم در برخی مناطق است.
مثال:
The tical is an important unit of currency in some regions.
معنی فارسی کلمه tical
:
تی کال، واحدی برای اندازهگیری وزن یا پول در کشورهایی مانند کامبوج.