معنی فارسی tiddly
B1 /tɪd.li/به معنای ناپایدار و متزلزل، به طور خاص در مورد اشیاء.
Unsteady or quivering, particularly referring to objects.
- noun
- adjective
noun
معنی(noun):
An alcoholic beverage.
adjective
معنی(adjective):
Somewhat drunk
example
معنی(example):
فنجان به خاطر اینکه بر روی سطح ناپایدار گذاشته شده بود، تکان خورد.
مثال:
The cup wobbled because it was placed on a tiddly surface.
معنی(example):
او بعد از چند نوشیدنی احساس سرخوشی میکند.
مثال:
He feels tiddly after a few drinks.
معنی فارسی کلمه tiddly
:
به معنای ناپایدار و متزلزل، به طور خاص در مورد اشیاء.