معنی فارسی tiderode
B2تایدرود، نقطهای در جزر و مد که میتواند ناوبری را تحت تأثیر قرار دهد.
A point in the tidal cycle that is significant for navigation.
- NOUN
example
معنی(example):
تایدرود نقطهای بحرانی در ناوبری را نشان داد.
مثال:
The tiderode marked a critical point in navigation.
معنی(example):
درک تایدرود برای ملوانان ضروری است.
مثال:
Understanding the tiderode is essential for sailors.
معنی فارسی کلمه tiderode
:
تایدرود، نقطهای در جزر و مد که میتواند ناوبری را تحت تأثیر قرار دهد.