معنی فارسی tidiable
B1تیدیبل، به معنای قابل مرتب شدن.
Capable of being made tidy or orderly.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
یک فضای تیدیبل پیدا کردن چیزها را آسانتر میکند.
مثال:
A tidiable space makes it easier to find things.
معنی(example):
تکنیکهای سازماندهی او هر اتاقی را تیدیبل میکند.
مثال:
Her organization techniques make every room tidiable.
معنی فارسی کلمه tidiable
:
تیدیبل، به معنای قابل مرتب شدن.