معنی فارسی tidy away

B1

به معنای مرتب کردن و دور گذاشتن اشیاء پس از استفاده.

To put things in order and remove them from display after use.

example
معنی(example):

باید بعد از بازی اسباب‌بازی‌هایت را مرتب کنی.

مثال:

Make sure to tidy away your toys after playing.

معنی(example):

او به سرعت کتاب‌هایش را قبل از آمدن مهمان‌ها مرتب کرد.

مثال:

He quickly tidied away his books before guests arrived.

معنی فارسی کلمه tidy away

: معنی tidy away به فارسی

به معنای مرتب کردن و دور گذاشتن اشیاء پس از استفاده.